پایگاه خبری فولاد ایران -🔹پدیده عجیبی که در دو سال اخیر در اقتصاد ایران رخ داده است این است که سیاست گذار پولی به جای اینکه از طریق ابزار نرخ بهره و هدفگذاری نرخ بهره در جهت دستیابی به کنترل و مهار نقدینگی و تورم هدف باشد، در عوض سیاستگذار پولی( در ایران دولت یا بانک مرکزی) از طریق حمایت از افزایش شاخص قیمت سهام و دخالت در بازار سهام، قصد دارد نقدینگی و تورم را کنترل نماید. اخیرا بانک مرکزی آمریکا( Fed) جهت جلوگیری از سقوط بیشتر شاخص قیمت سهام، نرخ بهره را کاهش داد، یعنی در قاعده تیلور افزوده  به نوعی تغییرات شاخص قیمت سهام هم لحاظ شده و بانک مرکزی به آن واکنش نشان می دهد ولی در کشور ما بانک مرکزی از بازده شاخص قیمت سهام به جای ابزار نرخ بهره استفاده می کند تا بر روی نقدینگی و به تبع آن تورم هدف اثر گذارد. 🔹  به نظر می رسد، از فلسفه بازار سهام که همان تامین مالی بلند مدت شرکتها است، دور شده ایم.اصولا تامین مالی یک شرکت، فقط در زمان  عرضه اولیه سهام آن شرکت انجام می پذیرد و پس از آن حتی اگر آن سهم، دهها بار نیز در بازار ثانویه مورد معامله قرار گیرد، هیچگونه تامین مالی برای شرکت مذکور ایجاد نمی شود. اما در بازار سهام ایران بخش زیادی از نقدینگی انباشته از سالهای قبل، صرف خرید و فروش و سفته بازی بر روی سهام هایی می شود که در سالیان قبل عرضه اولیه شده اند، و لذا  بازار سهام، نقش اندکی در تامین مالی بنگاهها داشته است و شاهد این ادعا مشکلات کمبود نقدینگی مزمن شرکتهای بزرگ خودروسازی  در بازار سهام ایران است.🔹محدود کردن و کم کردن دامنه نوسان در بازار سهام کشور و تعیین حجم مبنا، دستکاری در مکانیزم بازار بوده و حاکی از عدم درک صحیح سیاستگذار از مکانیزم بازار است. به نظر می رسد اگر دامنه نوسان از ۵ درصد به ۲۰ درصد افزایش یابد مناسب تر است. اصولا بازار سیستمی هوشمند، یادگیرنده و یاددهنده( رجوع شود به مبحث یادگیری اجتماعی از بازار)متشکل از مجموع و برآیند عقل، خرد، تجربه،انگیزه،  انتظارات و شهود(رجوع شود به Heuristics در اقتصاد رفتاری) انسانهای زیادی طی زمان به صورت تکاملی است که قیمت به مثابه یک کپسول اطلاعات حاوی کیفیت کالا،انتظارات متقاضیان و... است هر چند که بازار نیز نواقصی دارد. اساسا بازار سهام باید آینه و نشان دهنده وضعیت اقتصاد از هر نظر( رشد اقتصادی، بحران و شوکهای عرضه و تقاضا مثل شوک قیمت نفت و شوک کرونا و شوکهای سیاسی مثل تحریم ) باشد، بازاری که انعکاسی از این موارد ندارد و فقط به نرخ رشد نقدینگی وابسته است بیشتر شبیه بلیط بخت آزمایی است و از فلسفه بازار سهام که تامین مالی بنگاهها و کمک به رشد اقتصادی دور شده است.🔹از ویژگی بازارهای سهام نوسانات شرطی تصادفی و پویایی های خوشه ای قیمت سهام بعلت اخبارها مختلف است به نحویکه در مدلهای مالی اصطلاح مشهوری وجود دارد که نویزها و اختلالات در داده های مالی، همان اخبار هستند( The noise is news).  مطالعات بین المللی نشان داده است که ماندگاری  و تاثیر  اخبار بد بر شاخص قیمت سهام بیشتر از ماندگاری و تاثیر اخبار خوب است ولی طی دو سال اخیر در ایران عکس این پدیده رخ داده است که دلیل آن دستکاری های مصنوعی است.🔹فرض کنید چهار دارایی D,C,B,A وجود دارند که یکی از این دارایی ها، مثلا دارایی D دارای ارزش ذاتی بسیار کمتری نسبت به سه دارایی دیگر است و یک دولت یا هر نهاد فرضی به روشهای گوناگون از این دارایی حمایت می کند تا بازده آن  بالاتر از سه دارایی دیگر شده و نقدینگی به سمت آن هدایت شود، حال فرض کنید بازدهی متوسط هریک از سه دارایی دیگر، سالانه اندکی بیش از نرخ تورم سالانه است ولی بازدهی دارایی D با دستکاری ها و حمایت های دولت یا هر نهاد بیرونی خارج از مکانیزم بازار، سه برابر نرخ تورم باشد، سوال این است که ادامه این بازی چه نتایجی خواهد داشت؟ به نظر می رسد ادامه این بازی در بلند مدت موجب افزایش قیمت و بازدهی سه دارایی دیگر در بلند مدت می شود. مثلا فرض کنید دارایی B مسکن باشد و دارایی D مورد حمایت دولت، سهام باشد، در حالت حدی  هر چه عاملان اقتصادی بیشتر سهام خریداری کنند، تقاضای سهام افزایش می یابد،  قیمت سهام بالاتر می رود و لذا به طور نسبی بازدهی آن کاهش می یابد، از طرف دیگر به تدریج سرمایه گذاری مسکونی کاهش می یابد و به تبع آن عرضه مسکن کاهش می یابد و لذا در بلند مدت این حمایت مصنوعی از بازار سهام منجر به افزایش قیمت مسکن می گردد و البته با توجه به آربیتراژ بازده دارایی ها در بلند مدت و همگرایی بازده دارایی ها به یکدیگر، احتمالا منجر به افزایش قیمت سایر دارایی ها نیز  می گردد. در واقع اگر دولت  با حمایت های خود، بازده یک دارایی را به طور غیر بازاری بالا برده و دستکاری نمایند، در بلند مدت به بازار سایر دارایی های رقیب  سرایت می کند و موجب افزایش بازده آنها می شود.دکتر کیوان شهاب لواسانی