سقف باز فولاد در بورس , قیمت آهن

با نگاهی به سرنوشت

فولاد

در شهریور سال 97 و پس از طی فراز و نشیب های مشابه در بازار آشفته دلار، به خاطر خواهیم آورد که به منظور یکسان سازی

قیمت آهن

در بورس کالا و بازار آزاد، سقف رقابت قیمت را حذف کردند. که سه موضوع اهمیت زیادی دارد : 

1- قیمت‌های پایه
2- نرخ کشف شده کالاها
3- سقف رقابت 

مطابق آن دستورالعمل، علاوه بر باز شدن سقف رقابت محصولات فولادی در بورس کالا، مقرر گردید تا قیمت های پایه محصولات فولادی در بورس کالا، معادل با نرخ متوسط کالاها طی 4 عرضه اخیر آنها در بورس مشخص گردد. تا از این طریق بتوانند قیمت های سرسام آور فولاد شهریور ماه را کاهش دهند و به کانال 3500 تومان برسانند. درواقع فولادسازان و تولیدکنندگان، مطابق با افزایش تقاضای داخلی، عرضه خود را در بورس افزایش می دهند و بدین ترتیب التهاب

بازار آهن

کاهش می یابد. البته این موضوع از آنجا نشات گرفت که فولادسازان، مجوز

صادرات آهن

را داشته و بسیاری از تولیدات خود را صادر می نمودند. در ای راستا، به منظور تامین نیاز داخلی

بازار فولاد

، این تصمیم گرفته شد تا مشکل تقاضای داخلی مرتفع گردد.


اما آیا واقعاً سقف باز فولاد، به اهداف خود رسید؟

 

در خصوص طرح برخی انتقادات در مورد کم اهمیت دیده شدن هرگونه چانی‌زنی در خصوص تعیین مکانیزمی برای تعیین نرخ کف عرضه محصولاتی مثل

ورق گرم و سرد

به دلیل سقف باز رقابتی، دبیر محترم سندیکای تولیدکنندگان

لوله و پروفیل فولادی

کشور در این خصوص یا در خصوص ضرورت توافق صورت گرفته اخیر در مورد تعیین مکانیزمی جهت کشف نرخ کف ورق کلاف گرم و سرد با فرمول جدید مطلبی را ارسال نمودند که به حضورتان تقدیم میگردد.

"روزی که در شورای رقابت نرخ پایه همسان سازی با قیمت جهانی و سقف رقابت باز شد از طرف عرضه‌کننده مخالف هم داشت. مخالف می گفت قیمت پایه؛ قیمت معامله قبل باشد . آنها تعرفه واردات را هم به قیمت جهانی اضافه می کردند !
آنها هنوز طرفدار تعیین قیمت پایه ای هستند که برابر با قیمت رقابت شده نهایی معامله قبل باشد؛ برای اینکه وقتی که هر هفته قیمت پایه به قیمت جهانی برمی گردد و سقف رقابت آزاد باشد؛ هر هفته نمودارها شفاف می شوند و هر هفته نمودار افزایشها در بورس شفاف‌سازی میشود و معلوم میشود که در داخل بورس کالا چقدر گرانتر از قیمت جهانی کالا فروخته شده است .
و به همین دلیل هم بود که مدیر قبلی می گفت می آیند سراغ ما برای کاهش تعرفه ها و نمادی آشکار از گران فروشی نیز مشهود می شود .
برای همین آنها می خواستند قیمت پایه هر هفته معادل با قیمت معامله قبلی باشد تا گران فروشی ها استتار شود.
در روش جدید قیمت پایه حتی از قیمت جهانی ورق هم کمتر و در اصل قیمت پایه ی شمش در بورس کالا بعلاوه ضریبی منطبق با قیمت CIS ورق فولادی؛ برای قیمت پایه ورق در بورس کالا تعریف می شود. و از اینجا به بعد از هر معامله و هر افزایش قیمت نامعقولی، مثلا بعلت عرضه کمتر؛ بحث می شود که مگر در دنیا کارمزد تبدیل چقدر است و سود معقول ورق ساز چقدر باید باشد و چرا تعرفه ها باید بالا باشد وقتی قیمت فروش بالاتر از قیمت جهانی است. و اینکه سود زنجیره ی فولادی‌ها به راحتی قابل تشخیص می شود.
در ضمن وقتی گران فروشی استتار نشود خودبخود سازمان های ناظر زودتر به هوش می شوند.
پس علیرغم باز بودن سقف رقابت، قیمت پایه نیز موثر است؛ بنا به قولی سقف رقابت بازه یا در دیزی بازه حیای گربه کجا رفته!
البته از طرف دیگر می دانیم روش کشف قیمت فعلی در بورس کالا چند دهه پیش در دنیا منسوخ و رد شده است و کالای اساسی صنعتی یا عمومی قطعا جای تعیین قیمتش در بورس کالا نیست ... برای همین لنگه ی این بورس کالای ما در هیچ کجای دنیا وجود ندارد.
اما به نظر می رسد راه اصلاح کار در وضعیت فعلی؛ گام به گام و قدم به قدم است و هم‌چنین دور شدن از هیاهو و گرد و خاکی که حرف درست را می پوشاند لازمه ی پیشرفت اصلاح است. در موقعیت ساختاری فعلی هر طرف می خواهد با قدرت حرف خود را به کرسی بنشاند.
پس در این مواقع حتی اصلاح گام به گام، راهبردی منطقی تر و تنها راه به نظر می رسد. "