تفسیر متفاوت رونق بازار داخلی برای لایه ها و باریگران مختلف زنجیره تامین فولاد کشور، از کلان تا خُرد / رابطه برد برد یا رابطه برد و باخت ؟

تقریبا این موضوع را همگان قبول دارند که رونق اقتصادی کشور در گرو به راه افتادن بزرگترین چرخ لنگر صنعت داخلی کشور یعنی رونق حوزه های عمرانی و ساخت و ساز است؛ حوزه ای که این روزها و این سالها به جهت عوامل مختلف و متعدد از جمله اصلی ترین آن کاهش متوالی ارزش نرخ ریال یا پول ملی و کاهش قدرت خرید مردم به موازات گرانی چند برابری نرخ ملک و مسکن متصل به نرخ دلار بوده است که ماحصل آن در کنار معضل تخصیص بودجه های ضعیف عمرانی و غیر مکفی دولتی، باعث رکود مضاعف در این حوزه گردیده تا جاییکه حرکت بقیه چرخ های کوچکتر اقتصادی متاثر از این نقطه‌ضعف کُند گردیده و این موضوعات در کنار هم این روزها منجر شده به توقف خرید و فروش ها در بازار مسکن و تعمیم رکود در تمامی بازارها ...

رونق اقتصادی و بازار فولاد


تعریف رونق اقتصادی از منظر لایه های مختلف فعال در زنجیره تامین فولاد کشور

۱) رابطه برد برد

یک تفسیر یا یک نگاه از رونق اقتصادی در بازار داخلی، پیدا کردن راهی برای افزایش تقاضای محصولات فولادی در داخل کشور و در حوزه مصرف واقعی یا افزایش سرانه مصرف واقعی فولاد است که در اینصورت همه عوامل درگیر در زنجیره تامین فولاد کشور از تولیدکنندگان بزرگ گرفته تا تولیدکنندگان بخش میانی و توزیع کتندگان خرد و کلان، همه و همه به یک اندازه در یک رابطه برد برد از این رونق بهره مند خواهند شد؛ چیزی شبیه دوران رونق بازار فولاد کشور در پروسه ساخت مسکن مهر .
البته تحقق این خواسته فعلا با توجه به شرایط موجود قدری دشوار دیده میشود.

۲) رابطه برد و باخت

در مقابل رابطه برد برد؛ یک تفکر دیگری هم وجود دارد که در آن زنجیره های بالادست با تسلط بر منابع و نقطه شروع توزیع کالاها، تلاش میکنند تا با ایجاد نوسانات مصنوعی قیمت و مهندسی عرضه، زنجیره های پایین دست شامل همه ارکان بازار از خرد تا کلان میانی و انتهایی را دستخوش هیجان نموده تا وارد مسابقه رقابتی دو سر باخت خریدهای هیجانی بشوند؛ بطوریکه هر چقدر به سمت بازیگران کوچکتر پایین زنجیره حرکت کنیم، این رابطه دو سر باخت مشهود تر دیده میشود؛ کلیات این سناریو اینطور پیاده میشود که ابتدا یک قحطی مصنوعی موقت به واسطه کاهش حجم عرضه داخلی یا تحریک خریداران داخلی و سفته بازان با اتصال نرخ محصول داخلی به هیجانات بازارهای بین المللی به جهت ترس از عقب نماندن از تورم ایجاد شده و متعاقب آن زمینه هیجان خرید به منظور عقب نماندن از غافله گرانی برای یکسری فراهم میشود، غافل از این موضوع که این کمبود موقتی است و به محض اینکه بالادستی ها در اوج هیجان خالی میکنند و به مقصود می‌رسند؛ یکسری دیگر در اوج می خرند و بطور حتم بسته به سرعت چرخه فعالیت انها، هر چقدر که به سمت خرده فروشی حرکت کنیم؛ ضرر و زیان آنها بیشتر خواهد شد، چرا که در خروجی نهایی این زنجیره هیچ تغییر محسوسی در تقاضا ایجاد نشده و سود یک قسمت از زنجیره به بهای متضرر شدن سایر زنجیره ها حاصل شده است . و این چرخه سینوسی در شرایط تحریمی مدام تکرار و تکرار شده است؛ بطوریکه طبقه ضعیف، ضعیف تر و طبقه قوی، فربه تر و بزرگتر سده یا می‌شوند. مصداق این مورد را سالهاست که در بسیاری از بازارهای موازی از جمله همین بازار فولاد کشور شاهدش بوده ایم.

امید انکه بالاخره روزی برسد که شاهد پایان ابن بازی های نابرابر و ناجوانمردانه داخلی و رابطه برد برد بین تمام ارکان بازار داخلی از صفر تا صد باشیم.